استریوتایپ
استریوتایپ:معتقد به ان هستید یا قربانی ان؟؟
ما انسانها، برای تحلیل و قضاوت سریعتر، روشی جالب، کاربردی و البته خطرناک را آموختهایم: طبقهبندی!
این مرد است. او زن است. این ترک است. او شیرازی است. این ایرانی است. او خارجی. این متولد ماه فروردین است. او متولد ماه مهر.
طبقهبندی، هم سرعت قضاوت ما را افزایش میدهد، هم به ما احساس «شناخت بهتر محیط» را میدهد.
طبقهبندی یکی از بهترین شیوههایی است که مغز انسان برای کاستن از ابهام دنیای اطراف خود فرا گرفته است.
فرض کنیم من به شما بگویم: من مرد هستم. مسلمان هستم. در دههی پنجم زندگی خود به سر میبرم. مدیرعامل و مالک یک شرکت هستم. متاهل هستم. دو فرزند دارم. در یک شهر بزرگ زندگی میکنم.
چه اطلاعاتی به شما داده ام؟
ذهن ما انسانها بلافاصله، نقاط کور خود را پر میکند. حتی بدون اینکه بفهمیم. اینکه چه قضاوتی داریم به «تجربیات قبلی زندگی ما» بازمیگردد. بنابراین ممکن است چند نفر از خواندن اطلاعات بالا، نتایج متفاوتی بگیرند:
نفر اول: احتمالاً او خودرو دارد. احتمالاً گرایشهای اخلاقی دارد. احتمالاً باید از زندگی زناشویی خود راضی باشد.
نفر دوم: خدا به داد برسد. حتماً کلاهبردار است. مذهب هم پوشش همین کلاهبرداری هاست. شرکت هم که خصوصی است و حتماً محل فساد است.
نفر سوم: …
نفر چهارم: …
به عبارت دیگر، برای هر یک از ما، بسته به تجربیات خود، «مرد بودن»، تبعاتی هم دارد. همچنانکه «مسلمان بودن». همچنانکه: «مدیرعامل بخش خصوصی بودن». همچنانکه «متاهل بودن».
این پدیده ای است که در روانشناسی استریوتایپ نامیده میشود. قضاوت بر روی انسانها بر اساس گروه یا جامعه ای که به آن تعلق دارند.
آیا خطای استریوتایپ صرفاً یک خطای ذهنی بی دلیل است؟ واقعیت این است که چنین نیست. نیاکان ما در طول تکامل خویش در اثر توانایی تعمیم در تنازع برای بقا زنده مانده اند. برای مثال آنها آموختند که از تمام جانوران خزنده بگریزند.
اما امروزه رشد ارتباطات خصوصا در فضای مجازی باعث شده که قدرت قضاوت جمعی – که شاید زمانی ابزاری قدرتمند بود – هر روز بیشتر از پیش کاهش می یابد واستریوتایپ که زمانی ابزاری برای زندگی بود،حتی در مواردی میتواند به عنوان شاخصی برای سنجش عقب ماندگی فکری و فرهنگی شمرده شود.
شاید کسی بگوید که استریوتایپها، به خودی خود بد نیستند. خیلی وقتها هم درست از آب در میآیند!
اولا حواسمون باشه که جامعه اماری که انتخاب کردیم باید خیلی شروط علمی را براورده باشه تا بتوان نتیجه علمی گرفت
دوما برفرض هم که جامعه اماری درست و نتیجه علمی درستی هم گرفتیم اما یادمان باشه که از احتمالات حرف میزنیم ومواردی جود دارن که ناقض حکم کلی هستن
میتوانید استریوتایپ «مهاجر» را در کشور ما بررسی کنید. یا استریوتایپ «زن» را. یا استریوتایپ «دهاتی» بودن را. یا استریوتایپ «جنوب شهری» بودن را. یا استریوتایپ «کارمند» بودن را در برابر استریوتایپ «کارآفرین» بودن.
کافی است کمی فکر کنیم که استریوتایپها و این نگرش آماری به گروههای اجتماعی – که معمولاً از نظر پایههای آماری هم سست است – چه اثرات زیانباری را به زندگی فردی و اجتماعی ما وارد کرده است
تکیه بیش از حد بر تحلیلهای از این دست، فرصت توجه به استثناءها را از ما میگیرد و مگر جز این است که بسیاری از رویدادهای بزرگ زندگی ما، بیشتر حاصل استثناء هستند تا قاعده؟
برگرفته از سایت متمم